تحولات منطقه

۱۷ شهریور ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۳
کد خبر: ۷۱۹۱۲۹

سرانجام طالبان هیئت مذاکره‌کننده این گروه در مذاکرات بین‌الافغانی را رهسپار دوحه کرد. به نظر می‌رسد ترکیب هیئت مذاکره‌کننده طالبان نسبت به آنچه در اواخر تیرماه گمانه‌زنی شده بود تغییر چندانی پیدا نکرده است.

زمان مطالعه: ۳ دقیقه

قدس آنلاین: سرانجام طالبان هیئت مذاکره‌کننده این گروه در مذاکرات بین‌الافغانی را رهسپار دوحه کرد. به نظر می‌رسد ترکیب هیئت مذاکره‌کننده طالبان نسبت به آنچه در اواخر تیرماه گمانه‌زنی شده بود تغییر چندانی پیدا نکرده است. در این میان نکته مهم و در خور تأمل، سپردن سکان هدایت این هیئت به دست مولوی عبدالحکیم اسحاق زی است؛ فردی که عضو برجسته شورای رهبری و قاضی‌القضات کنونی طالبان محسوب می‌شود. پیش از این تصور می‌شد از بین ملا عبدالغنی برادر و یا شیرمحمد عباس استانکزی، یکی به عنوان ریاست هیئت طالبان انتخاب شود، اما انتخاب مولوی عبدالحکیم اسحاق زی می‌تواند تا حدی به روشن شدن برخی برنامه‌ها و اهداف طالبان کمک کند.       

در وهله اول باید به جایگاه و موقعیت مولوی عبدالحکیم در میان طالبان اشاره کرد. مولوی عبدالحکیم از یاران نزدیک و مشاور غیررسمی ملاعمر و کسی است که در انتخاب ملامنصور، رهبر پیشین این گروه سهم بسزایی ایفا کرد. همچنین نقل است که وی در بین نامزدهای جانشینی ملامنصور نیز قرار داشته است. در سال‌های اخیر ساخت یک مدرسه مذهبی بزرگ در پاکستان در تثبیت جایگاه سیاسی و علمی وی نقش مهمی داشته و او را تا حد مقام قاضی‌القضات ارتقا داده است. منابع نزدیک به طالبان می‌گویند رهبر طالبان در اغلب امور مهم از وی مشورت می‌گیرد. با توجه به موارد ذکر شده، مشخص است طالبان در بالاترین سطوح خود وارد مذاکرات شده‌اند و نمایندگان آن‌ها به لحاظ تصمیم‌گیری از اختیار و قدرت تام برخوردار هستند؛ نکته‌ای که در جناح دولت تردیدهای جدی نسبت به آن وجود دارد. ناگفته نماند که علاوه بر مولوی عبدالحکیم، تعداد دیگری از اعضای شورای رهبری طالبان هم در این هیئت مشارکت دارند. یکی از مقام‌های ارشد این گروه چندی پیش در گفت‌وگو با دیلی تایمز هدف این اقدام را این‌گونه بیان کرد: «اکنون تیم مذاکره‌کننده در موقف قوی قرار دارد و می‌تواند تصمیم‌های مستقلانه بگیرد. رهبر طالبان نیز با اعضای جدید مشکلی ندارد زیرا بیشتر افراد قابل اعتماد خود را شامل تیم مذاکره‌کننده ساخته است».               

اما انتخاب مولوی عبدالحکیم از یک جنبه دیگر نیز حائز اهمیت است. وی بیشتر از اینکه یک فرد سیاسی و نظامی باشد، به لحاظ درجه علمی و دینی اعتبار دارد و از این نظر یک سر و گردن از تمامی رهبران دیگر طالبان بالاتر به شمار می‌آید. این مسئله می‌تواند از آن جهت مهم ارزیابی شود که روشن می‌سازد طالبان بیشتر از آنکه به دنبال سهم‌خواهی در قدرت یا تقسیم آن با جناح مقابل باشند، به فکر پایه‌ریزی یک نظام دینی و حکومت اسلامی هستند و درست به همین علت یک عالم و فقیه برجسته در نزد خودشان را در رأس قرار داده‌اند. با توجه به جامعه عمیقاً مذهبی افغانستان، اگر بخواهیم از چنین زاویه‌ای به موضوع نگاه کنیم در جناح دولت چنین خلائی کاملاً مشهود است و آن‌ها هیچ حامی دینی تراز اولی را با خود همراه نکرده‌اند.              

اما سومین نکته حائز اهمیت، دیدگاه‌ها و و نظرات مولوی عبدالحکیم است. وی در میان طالبان فردی میانه رو به شمار می‌آید که با تداوم جنگ و خشونت نیز چندان موافق نیست. بر این اساس پس از توافق آمریکا و طالبان، شب‌نامه‌ای منتسب به وی منتشر شد که در آن از افراد طالبان می‌خواست به حملات در جریان آتش‌بس پایان دهند و به روند صلح احترام بگذارند. علاوه بر این، وی را یکی از تصمیم‌گیرندگان اصلی اجرای طرح کاهش خشونت‌ها در قبل از توافق آمریکا و طالبان معرفی کرده‌اند. شاید همین میانه‌روی سب شد وی در مسجد کویته هدف حمله گروه داعش یا طالبان تندرو قرار گرفته و پسرش را از دست بدهد. با توجه به چنین خصوصیاتی احتمال اینکه مولوی عبدالحکیم در گام‌های ابتدایی مذاکرات با آتش‌بس موافقت کند بسیار زیاد است. با در نظر گرفتن اتفاقاتی که برای ملا غنی برادر رخ داد و او به سبب پذیرش برخی شرایط مورد شماتت شورای رهبری قرار گرفت، جایگاه دینی و علمی مولوی عبدالحکیم مانع از آن خواهد شد که از دستوراتش سرپیچی شود و یا توافقاتش مورد تأیید قرار نگیرد.            

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.